تاريخ انتشار اين شماره: دوشنبه 18 تا پنجشنبه 20 مهر 1401 - 10 سپتامبر تا 12 اکتبر 2022 

اين نشريه دوشنبه ها و پنجشنبه ها به روز می شود                  سردبير: اسماعيل نوری علا  

iraniansdm.n@gmail.com                     Fax: 509-352-9630

آرشيو صفحات اول      جستجو در سايت       اصول کار سایت     سکولاریسم نو      سايت های ديگر

هی، زیبایی!

افشین بابازاده

هم وطنانم در آغوش تو اند

هی زیبایی!

نوای تار را، نوای دف و کمانچه ها را

از گوشه و کنار وطنم می شنوی؟

به سودای چه می خواند

این جمعیت بی برگشت؟  ◄◄

برنامهء مهستان در یکشنبه ای که گذشت

10 مهر 1401 - 2 اکتبر 2022

موضوع نشست:

 جدال ایرانیان:

 جنگ روایات و نبرد گفتمان‌ها  

فایل تصویری      فایل صوتی

سخنران:

 دامون گلریز

مدير جلسه: عباس دانشور

پيوندهای جنبش:

کنگرهء سالانهء سکولار دموکرات ها

سايت سکولاريسم نو

شبکه سکولارهای سبز ايران

حزب سکولار دموکرت ايرانيان

نشريهء «گيتی مداری» حزب

خبرگاه (خبرگزاری روزانهء حزب)

مجموعهء «روزگار آلترناتیو»

ويدئوهای کوتاه کلاس کادرسازی

پادکست های سکولار دموکرات ها

بيانيهء پويشگری

اعلاميه دربارهء جايزهء صلح نوبل

«ماايرانی بی تبعيض میخواهيم»

پيمان نامهء عصر نو

بیانیهء جدایی کامل حکومت ومذهب

ويدئوهای آموزشی

مفاهيم اصلی

سایت ایرانسکوپ

پیوند به کتاب «تاکتیک های مقاومت مدنی

در سدهء بیست و یکم»

منتشر شد:

انتشارات مهری - لندن

https://www.mehripublication.com/

این سه کتاب برای دانلود رايگان

در اینترنت قرار گرفت:

مبانی سکولاریسم نو

سکولاریسم نو برای ایران

نوشتهء اسماعیل نوری علا

زندگی و روزگار مصطفی کمال آتاتورک

نوشتهء «لرد کین راس»

ترجمهء اسماعیل نوری علا

پيوند به نسخهء رايگان اينترنتی

خرید از انتشارات فروغ - کلن آلمان

برای بلوچستان، برای مادرامون...

«برایِ....»، حرف اضافه

در رابطه با نیروی از دست دادن و به‌هم‌پیوستن

مهسا اسداله‌نژاد

بعد از درگرفتنِ ندایِ «زن، زندگی، آزادی»، موجِ نوشتن از «برایِ...» به راه افتاد. به نظر می‌رسد این نشانه‌ی زبانی که یک حرف اضافه‌ی به‌ظاهر ساده ‌است، خود گویای بسیاری از چیزهایی‌ست که در این جنبش می‌گذرد. اما «برایِ...» چه تفاوتی با دیگر حروف اضافه دارد؟

آرشیو تصویری     آرشیو صوتی

آرشیو تلویزیون ایران فردا

تشابه و اختلاف

حمیدرضا رحیمی

فدوی در برخی مکتوبات پیشین، به این نکته پرداخته است که دیکتاتوران گرامی، پنداری از یک مادر متولد شده اند. این چند قلوهای بهم چسبیده اما، در کلیات مشابه، و در برخی جزئیات، اندکی متفاوتند. فی المثل، هر دو تمایل شدیدی به شل و پل کردن اهالی ادبیات و هنر منتقد و معترض دارند!.. منتهای مراتب، یکی به شکستن پا، و دیگری به شکستن دست، علاقه دارند که اختلاف مهمی نیست!

ولد چموش، ورق به شبی برگشت!

س. سمبه – سایت مشروطه

فضا قبرستانی بود. مردم خشمگین از آبان ۹۸ و ساقط شدن هواپیما و کشتارهای گذشته مشغول به روزمرگی بودند تا اینکه سپیده رشنو را گرفتید و دم از احضار خدای دهه شصت زدید و سگ های هار گشت آدمکش ارشاد را دوباره وسط خیابان ها رها کردید تا با ایجاد رعب و وحشت که سیاست مورد علاقه پدر کوتوله و حرام زاده ات است، مردم را وادار به سکوت و قبول رهبری ات کنی؛ اما

سه تصویر از آزادی

افشین بابازاده

همیشه چشمانم را می بستم / تا آنچه در شهر فرو می ریخت را ببینم و / پای کوبی را ببینم. // با همین چشمان بسته / مست می کردم / مشت به دیوار ها می کوبیدم  / زمین را در خشمی کهنه  می خسبیدم...

اذانِ عُرفی

(در همبستگی با ایرانیان در خیابان)

مجید نفیسی

خدا زوری نیست / ناخدا زوری نیست  /زوری نیست دین و بی دینی. چنین گفت «بانگویِ» نادینی: / شاعرِ عرفی.

مهسا!

اسماعیل نوری علا

مهسا!/  عروس کوچک  اندوهبار شهر / نازک تر از طراوت شهریور / زیباتر از شب تابستان! // بنگر که ما به نابودی / تن داده ایم // زیرا که دیرسالی ست  / اعضاء یک تن واحد نمی شویم. // تک مانده ایم هر یک / در انزوای خامشی پر هراس / و جز نجات مبتذل خویش / چیزی در آرزو نداریم.

سانسورِ نرم با واژه‌های توخالی

فرشته مولوی

چرایی این که «لغات و اصطلاحات» فقهی و حقوقی و دیوانی و اداری عربی شدند و تا به امروز عربی مانده‌اند، از خواست و مصلحت قدرت آب می‌خورد. صاحبان قدرت خواهان آن بوده و هستند که زبان قدرت زبانی درنیافتنی و مرموز و سخت و پرهیبت بنماید. با به کار گیری واژه یا ترم بیگانه دریافتِ آنچه که باید دریافتنی باشد، برای عوام ناممکن یا دشوار یا مبهم می‌شود تا خواص بر خرِ مراد برانند.

کمبود جا در زندان های رژیم: راهکار سال 88 و راهکار امروز

سام قندچی

رژیم اسلامی کل ایران را به زندان تبدیل کرده و دیگر نیازی به جای خاصی به نام زندان ندارد و عوامل اش می توانند در پناه تفنگ «لیلا واثقی» ها زندگی کنند و در مورد بقیهء مردم نیز که جملگی زندانی هستند لزومی ندارد که هر روز تعدادی به زندان بیافتند و این رژیم را با کمبود جا در زندان ها روبرو کنند تا کهریزکی تازه خلق کند! پس آیا وقت آن نیست که در همهء شهرهای ایران جلوی زندان های رژیم، که زندانیان سیاسی، یعنی همهء معترضان از جمله مردم عادی معترض را، در آنها جای داده اند برویم و خواستار تعطیل شدن این زندان ها شویم؟

خاوران و نقش رنج بر چهرهء گلستان جاوید

بهناز حسینی

خاوران به نوعی، مدفن غیرمسلمانان است. بخش غربی گلستان جاوید، آرامستان ارمنی‏ هاست که از شرایط نسبتاً بهتری برخوردار است. در بخش دیگری از آن ‏باغی مربوط به هندوهاست که مردگان شان را با مناسک خاص خود در آن به خاک می‏سپارند. اما بخش جنوبی گورستان جاوید حکایت دیگری دارد. زمینی که مشهور بود حکومت پس از انقلاب اسلامی مخالفان‏ش را اعدام و در آن جا دفن می‌کند.

ملتی در جست ‌و‌جوی آزادی

امیر طاهری

آنچه قیام مردمی جاری در ایران را از شورش‌های سال ۱۳۵۷ متمایز می‌کند درک عمیقی است که بسیاری از ایرانیان، به‌ویژه آنان که پس از استقرار جمهوری اسلامی به دنیا آمده‌اند، از تضاد بین ایدئولوژی و آزادی دارند. امروز، بسیاری از ایرانیان، شاید حتی اکثریت، می‌دانند زیرا طی سال‌ها، در زندگی روزمره خود تجربه کرده‌اند، که نظام کنونی هرگز نمی‌تواند، حتی اگر بخواهد، آزادی همراه با عزت و کرامت انسانی را بپذیرد.

«بیداری نسل زِد»

مهدی تدینی

زومرها از آنجا که درون شبکه‌های اجتماعی به دنیا آمده‌اند، توان ارتباط‌گیری بالایی دارند؛ با سرعت گروه‌سازی می‌کنند و همبستگی در آنها روان‌تر و مکانیکی‌تر صورت می‌گیرد. آنها بالاترین میزان ارتباطات، و در نتیجه بالاترین مهارت‌های ارتباطی را دارند. به همین دلیل الگوریتم‌های اجتماعی پیچیده‌تری در ذهنشان وجود دارد و همزمان به دلیل بهره‌مندی گسترده از ابزارها از کودکی، توان حلِ مسئلۀ بالاتری هم دارند.

انقلاب سوم ایران در جریان است

جلال ایجادی

آتش زدن حجاب اسلامی بیان سمبولیک یک شکست بزرگ برای اسلام و متحدین اسلام در جهان است. مدل اسلامی برای مدیریت جامعه و سیاست، با قهرمانی دختران و جوانان ایرانی به ورشکستگی عریان کشیده شد و از این پس لائیسیته بعنوان یک ارزش تابان برجسته می شود. آخوندها، نواندیشان دینی، اصلاح طلبان، نوحه خوانها، ملی مذهبی ها، مبلغان اسلام رحمانی، مکتب داران عرفان و درویشی، اسلاموفیل های سیاسی، همه و همه در درماندگی و بن بست قرار گرفتند.

نامهء سرگشاده ای به خانم زلیخا موسوی

مادر ماندلای ایران، حسین رونقی

سام قندچی

حسین، پیش از بازداشت، خیلی روشن گفته که ممکن است این بار جنازه اش از زندان برگردد و می دانم که شنیدن این سخن برای شما که مادر او هستید بیش از هر کس دیگری دردناک است؛ اما، او با این جمله این منظور را رسانده است که زندگی اش در گروی پیروزی یا شکست انقلاب کنونی است! حسین سال هاست گفته که تا آخر کار خواهد ایستاد! امروز همهء مردم ایران دارند فریاد می زنند «جمهوری اسلامی نمی خوایم، نمی خوایم»، یعنی دیگر این خواست، فقط بیان نظر «سکولار دموکرات ها» نیست و همهء مردم ایران دارند این خواست همگانی را فریاد می زنند.

درباره‌ء مسأله‌ء زن

خسرو پارسا

تقریباً در مورد تمامیِ عواملی که موجب خیزش و جنبش اخیر شده سخن رفته است، با شدت و حدّت متفاوت. در اینجا من قصد بازبینی همه‌ء شعارهای آزادی‌خواهانه، عدالت‌خواهانه و دموکراتیک را ندارم. ولی از میان همه‌ء خواست‌ها می‌خواهم بر نکته‌ای تأکید کنم که به‌نظرم هستی‌ شناسانه‌ و وجودی است و آن‌هم مسأله‌ء دیدگاه و نگرش برده‌داری است. پیشاپیش از تأکید بر مسأله‌ء این دیدگاه از همه‌ء زنان و مردان پوزش می‌طلبم. منظور من بیان دیدگاه مردسالارانه‌ای‌ست که از عوامل اساسی سرکوب در طول تاریخ بوده ولی هرگاه فرصتی دست داده از طرف زنان و مردان آزاده به‌مصاف کشیده شده است.

قدرت ناامیدی

خورشید شَعیری

درست زمانی که همه منتظر آغاز اعتراض‌های فراگیر کشوری در واکنش به گرانی، مسائل اقتصادی یا حتی کم‌آبی بودند، اعتراض‌ها از دل درخواست «آزادی‌های مدنی» بیرون آمد؛ «حجاب» شد اسم رمز اعتراض‌هایی که ایران را درنوردید. مردم در شهرهای مختلف، شجاعانه و خشمگین به کشته شدن مهسا امینی، ژینای کُرد، واکنش نشان دادند. واکنشی غافلگیر کننده و با دو دست‌آورد مهم...

آخرین تابوت مزّین

رحیم محمدی

در واقع آخرین صورت‌ها و الهامات «دولت آسمانی»، که در دولت مطلقه‌ی مدرن به ظهور رسیده بود، آخرین تابوت مزّین شهر نیز هست که به بیرون از شهر حمل می‌شود. این آخرین باقی مانده‌ی سنّت و جهان‌های باستان و قدیم که به انواع مقدّسات و الهامات غیبی مزیّن بوده است، بنا به ضرورت‌های جامعوی و تاریخی زمانه‌ی کنونی چاره‌ای ندارد، جز آنکه جای خود را به واقعیتی نو دهد و این فرآیند گذار از دولت مطلقه‌ی مدرن به دولت مدرن، چه به صورت مسالمت‌آمیز و مدبّرانه و چه به صورت خشونت‌آمیز و ویرانگر به هر حال تکمیل خواهد شد.

حجاب، از کلافگی‌های روزمره تا استیصال

آذر تشکر

زنان و دخترانِ خیابان، این روزها درحال دریدنِ پرده‌ی دروغ و دوچهرگی هستند که جامعه و حکومت برای سه نسل به آنها تحمیل کرد. آنها حجاب را دروغی تکرارشونده در زندگی روزمره‌ی خود قلمداد می‌کنند. آتش‌هایی که در خیابان‌ها برپا می‌شود، آتشِ سوزاندنِ دوچهرگی و چند‌شخصیتی در زندگی زن ایرانی است. نسل جدید زن ایرانی، دغدغه‌ی رسمی‌کردنِ آن چهره‌ی پنهانش را ندارد تا برای آشکارسازی آن مذاکره و مبارزه کند. او می‌خواهد دیگر دوچهره و چندچهره نباشد.

دفاع مشروع: سویه‌ء دیگرِ پرهیز از خشونت

مهرداد صمدزاده

در این کارزار، وظیفه مبرم فعالان سیاسی و مدنی تلاش در جهت تداوم اعتراضات و حفظ سنگر خیابان است که متعاقبا استفاده از دفاع مشروع در برابر ماشین سرکوب را به عنوان یک شیوه مبارزاتی ضرورت می‌بخشد. این شیوه، برخلاف تصویر مغشوشی که صاحبان قدرت به منظور بی اعتبار ساختن مبارزات مردمی از آن ارائه می‌دهند، نه خشونت متقابل، که با توجه به نحوه به کارگیری و محدوده حقوقی آن، سدی در برابر خشونت است.

«ما نمرده بودیم...»

مهدی تدینی

کسانی که از آرمان‌های طبقۀ متوسط متنفر بودند، برای درهم‌شکستن طبقۀ متوسط از طریق فشار اقتصادی بسیار تلاش کردند، اما امروز با صدای رسا می‌توان شکست پروژۀ نابودی طبقۀ متوسط را اعلام کرد. شاخص‌های اقتصادی له‌شدن طبقۀ متوسط را آشکارا نشان می‌دهد، اما «طبقۀ متوسط» فقط «جسمِ مادیِ این طبقه» نیست، بلکه روح، اندیشه، آرمان‌ها و منش آن نیز بخشی از هویت و سرشتش را می‌سازد. ما به قهقرا نرفتیم. ارزش‌ها در ما نمرد و فراگیری آن امروز شگفت‌انگیز است.

لحظه‌ء بزرگ آزادی

ف. دشتی

یک چیز مسلم است: کف خیابان دیگر به راحتی فریب نخواهد خورد و احتمالا هرگز به کسی که از طرف حاکمیت صحبت کند اعتماد نخواهد کرد. این یک ناباوری مقدس و هیجان انگیز است! این ناباوری نه تنها حاکمان امروزی، بلکه انواع مختلف «اپوزیسیون» را نیز تحت فشار قرار خواهد داد: خودتان را با مطالبات ما میزان کنید، وگرنه باید که: پاشنه ورکشید.

«بدنـ»ـی که می‌شویم

نرگس ایمانی

درست است که به‌نوعی می‌توان ناآرامی‌های پیشین را به قسمی اعتراض به درهم‌فشردگی و تنگنای اقتصادی یا سیاسی بدن‌های دربند ربط داد، اما در این جنبش‌ها مطالبه‌ی رهایی بدن هیچ‌گاه به این شفافیت و علنیت ــ که در ناآرامی‌های اخیر شاهدش هستیم ــ طرح و طلب نشده بود. این امر از یک سو به پیشینه‌ی چهار­دهه‌ای نسبتِ حکومت با بدن و تشدید آن طی سال‌های اخیر ــ تحت عناوینی همچون «ارشاد»، «بارآوری»، «ریحانگی» و … ــ باز می‌گردد و ...