آغاز کار جنبش: 14 امرداد 1392

 Fax: 509-352-9630

  iraniansdm.n@gmail.com

سردبير: اسماعيل نوری علا

 

 

مقالاتی دربارهء مفاهيم اصلی

ويدئوهای آموزشی

دعوت به مطالعه و امضای

بیانیهء «جدایی کامل حکومت

و مذهب در ایران»

بيانيه جنبش دربارهء برجام

18 شهريور 1394

برنامهء مهستان

در يکشنبهء گذشته

22 مهر 1397 - 14 اکتبر 2018

  فايل ویدئوئی        فایل صوتی 

بخش اول:

نگاه همبستگی جمهوريخواهان

سخنران: مهدی عربشاهی

(عضو هیئت رئیسه شورای عالی همبستگی جمهوریخواهان ایران)

مدير نشست: حسن اعتمادی

********

بخش دوم:

آلترناتيو بالقوه - آلترناتيو بالفعل

سخنران: محمود عاشوری

مدير نشست: امير بيگلر

********

پخش زندهء نشست عمومی مهستان

هر يکشنبه

8:30 شب تهران

6 عصر اروپای مرکزی

9 صبح کاليفرنيا

پخش مستقيم از:

تلويزيون کانال يک

تلويزيون ميهن و

رسانه های اجتماعی مهستان

********

پيوند به آرشيو برنامه های مهستان

1. ما با مذهب و عقيدهء هيچکس سر دعوا نداريم اما حضور مذهب و ايدئولوژی کسی را در قانون اساسی و نهادهای حکومتی  نمی پذيريم.

2. و از آنجا که حکومت اسلامی مسلط  بر ايران را قابل اصلاح و حتی قانونی نمی دانيم، طبعاً، در خارج کشور، از آن جز خواست انحلال آن مطالبه ای نداريم؛

3. و به همين دليل می توان انتظار داشت که  نام هيچ يک از هواداران جنبش در زير نامه هائی که خطاب به گردانندگان رژيم نوشته می شوند ديده نشود.

4. اما، در عين حال، ما از همهء مطالبات بر حق هموطنان اسير خود در داخل کشور از غاصبان حکومت مسلط بر سرزمين مان حمايت می کنيم.

5. آنچه در اين سايت «اختصاصی و غير خبری» منتشر می شود يا در موافقت با سکولار دموکراسی است (مثل نوشته های انحلال طلبان و مخالفان حکومت اسلامی) و يا در مخالفت با آن (مثل نوشته های اصلاح طلبان، که با نوار توضيحی مشخص می شوند) و يا مسائل را بصورت جدی و طنر از ديدگاهی سکولار دموکرات مطرح می کند. در همه حال اصولی که  در «پيمان نامهء عصر نو» منعکس اند، راهنمای ما محسوب می شوند.

6. انتخاب مقالات وارده و برگرفته از منابع مختلف، و همچنين انتخاب تيتر مناسبی برای آنها  با سردبير است.

7. به احترام «جمهوريت»، در اين پايگاه، هر کجا سخن از حکومت مسلط  بر ايران پيش آيد، واژهء «جمهوری» به «حکومت» يا «رژيم»  تبديل می شود.

8. و از آنجا که بين ايران و ملت ايران  از يکسو، و حکومت اسلامی مسلط بر کشورمان، از سوی ديگر، تفاوت و جدائی قائليم، در هر متن که واژهء ايران بکار رفته اما منظور رژيم اسلامی باشد، ما بجای ايران عبارت «رژيم ايران» يا «رژيم مسلط بر ايران» را بکار می بريم.

توجه: مطالب مندرج در اين پايگاه نظر شخصی نويسندگان و يا سازمان های مختلف است که به دليل

ارتباط ارتباط شان با مسائل مورد توجه جنبش انتخاب شده اند و لزومآً نظر جنبش نيستند.

نظر رسمی جنبش هميشه و فقط با امضای سخنگوی آن منتشر می شود.

دوشنبه 23 و سه شنبه 24 مهر 1397 - 15 و 16 اکتبر 2018

آرشيو صفحات اول اين سايت                 جستجو در اين سايت                 پيوند به سايت های ديگر

سايت مهستان            آرشيو يکشنبه های مهستان          برنامهء «رمز پيروزی»

پيمان نامهء عصر نو         سايت کنگرهء سالانهء سکولار دموکرات های ايران

حزب سکولار دموکرت ايرانيان         نشريهء «گيتی مداری» حزب        بيانيه های مشترک با حزب مشروطه ايران

دليل رشوه دادن معاون وزير

قاضی‌زاده هاشمی نماینده مجلس شلم شوربا فاش ساخت: "یک فقره از معاونین وزرا ششصد میلیون به یک صندوق تامین اجتماعی رشوه داده تا سوابق وی را دستکاری کند تا بتواند همچنان به خدمت در پست معاونت وزیر ادامه دهد!" ملاحظه بفرمائید خدمت در پست معاونت وزیر چه درآمد هنگفتی دارد که این "تشنه خدمت، نه شیفته قدرت!" حاضر است ششصد میلیون تومان جیرینگی بدهد تا یک مدت دیگر در پست معاونت وزیر باقی بماند! و حسابی خدمت مردم و بیت المال برسد! تازه این یارو یکی از ده ها معاون وزیر و مدیرکل است، هر آدم تازه به شهر آمده خوب می فهمد اگر معاون وزیر چنین اشتیاقی به خدمت دارد خود وزیر چقدر در می آورد!

شیطان مبداء سکولاریسم است!

آخوند صديقی، امام جمعه تهران

آخوند صدیقی: «اینکه برخی می‌گویند بدون برجام، آب هم نمی‌توانیم بخوریم و باید به آمریکا پناه ببریم، حرف‌های ذلیلانه‌ای است... شیطان مبداء سکولاریسم است... از اینکه سکولارها آمدند و اقتصاد را به هم زدند نگران نباشید. به برکت جانبازی شما و مردم متدین از این مشکلات عبور خواهیم کرد».۞

عوامل بی‌انگیزگی برای انقلاب در دوران ما

آرمین لنگرودی

مهاجرت به کشورهایی که از استاندارد بسیار بالایی در خدمات اجتماعی برخوردار هستند، به معنی پایان دادن به رویاهای انقلابی و بدین ترتیب پایان دادن به یک اودیسه دردناک چند صدساله برای مردم کشورهای «در حال رشد» شده است. اینها همان کشورهایی هستند، که رویای «رشد» شان از مدت ها قبل در بایگانی تاریخ ناپدید گردیده است. همزمان، این امر به یک فاکتور «انقلاب ‌کُش» مبدل شده و این دقیقاً همان چیزی است که با اوج‌گیری خود، به «بهار عربی» پایان داد و جوانان به اصطلاح انقلابی این کشورها را به سفر «مهاجرت» در اروپا فرستاد.

شعر و سیاست

مجید نفیسی

سیاست این روزها بین ما بی اعتبار شده است. در میهن خود تجربه ی خونینی را از سر گذرانده ایم و در صحنه ی جهانی شاهد فرو ریختن توهمات سیاسی خود هستیم. از سیاست قدیم خسته ایم ولی تاب پرداختن به سیاستی نوین را نداریم. این است که در برابر هر نمایش سیاسی رو ترش می کنیم و به هر اقدام گروهی با بی اعتمادی می نگریم. با این وجود سیاست ما را رها نمی کند. واقعیات تلخ جامعه همچنان پابرجاست و خاطرات گذشته نیز ما را راحت نمی گذارد. در چنین فضایی است که من می خواهم از رابطه ی بین سیاست و شعر سخن بگویم و به عنوان شاعری که سیاست او را رها نمی کند به بررسی شعر سیاسی بپردازم.

چرا مردم بر نمیخیزند؟

احمد حق ‌نگار

پروفسور استیو هانکه، استاد اقتصاد دانشگاه جان هاپکینز، اخیراً با انتشار نموداری گفته تورم در ایران به دويست و نود و سه در صد رسیده است. در روزهای اخیر قیمت دلار رکورد جدید نوزده هزار تومان را ثبت کرد و سقوط ارزش ریال به سرعت ادامه دارد که از نشانه های فروپاشی اقتصادی است که آوار آن بر سر طبقهء متوسط و اقشار ضعیف جامعه فرو میریزد. احمد حق‌نگار، تحلیلگر سیاسی، در یادداشتی که به کیهان لندن ارسال شده به اختصار بررسی می‌کند که چرا با وجود نارضایتی از وضع موجود، چنین شرایطی که پتانسیل اعتراض در جامعه زیاد است مردم برنمیخیزند.

اقرار رهبراسلامی به «عظمت ایران» از سر ناچاری

شکوه میرزادگی

مردم البته که اکنون از اين خوشحال می شوند که رهبر اشغالگران سرزمین شان، در لبه های شکست و برای انکار آنچه کرده به «عظمت ایران و شکست ناپذیری ملت ایران» اعتراف می کند؛ خوشحال اند که دشمن  آزادی و استقلال سرزمین شان «اقتدار جمهوری اسلامی» را در میان «عظمت ایران» و «شکست ناپذیری مردم ایران» جای می دهد تا به نوعی حکومت مشروعیت از دست داده شان را به ایران و به مردم ایران بچسبانند. غافل از آن که، بقول جوانان مان: «دیگه تمومه ماجرا»

تنبیه مقامات خاج پرست و تنبيه مقامات ما

حمیدرضا رحیمی

فدوی کم و بیش به این نتیجه رسیده است که نفوس و مقامات بلاد کفر و زندقه، بفهمی نفهمی  یک چیزیشان  می شود؛ و سبب اش نیز نخست این است که سند کشورشان مع الاسف بنام حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا له الفدا (عج) نیست و دیگر اینکه، در خط مالروی امام(ل) تردّد نمی کنند... مثلاً، به گزارش ایسنا، «اوکراینی ها آن دسته از سیاست‌ مدارانی را که به اعتقادشان فاسد هستند، در سطل‌های زباله پرتاب می‌کنند». بر این پایه، اکثریت مسؤلین و مقامات جامعهء شکوهمند اسلامی ما از صدر تا ذیل، ضاعف الله اموالهم اجمعین، احتراماً به سطل آشغال تعلق دارند! حال آنکه بجای آنها، معمولاً مردم شاکی و معترض هستند که به سب النبی و سب ائمهء طاهرین، صلوات الله علیهم اجمعین، توهین به مقامات، توطئه علیه نظام، مشوب کردن افکار عمومی، شرب خمر، حمل و استعمال مواد مخدر و.... محکوم  می شوند

خطر فدرالیسم قومگرا

جلال ایجادی

فدرالیسم قومگرا یک خطر است. کشورهای صنعتی و سرمایه داری با تشکیل دولت-ملت و نهادینه شدن شهروندی در حقوق و روان و تربیت انسانها، بمرور ساختار خود را متحول نموده و ویژگی رفتار قومی و قبیله ای و خانوادگی را از دست دادند... در ایران، ما فاقد توسعه اقتصادی گسترده بودیم و گاه تعلقات قومی پررنگ بوده اند، ولی بخاطر تسلسل تاریخی فرهنگی و زبانی و همزیستی در ایرانیت، بخش های مختلف جمعیت ایران در کنار هم به زندگی خود ادامه دادند.

اندیشهء توده ای، سد راه اپوزیسیون

سام قندچی

واقعیت این است که حزب توده و بقایای آن، بمثابه یک نیروی سیاسی یا ایدئولوژیک،  بویژه پس از سقوط شوروی، دیگر اهمیتی ندارند. پس چرا در اینجا اندیشه توده ای را سد راه اپوزیسیون ایران می خوانم؟... از کودتای سی و دو تا کنون، بیش از شصت و پنج سال است که در ادبیات سیاسی ایران از حزب توده  نقد نوشته شده، اما از دیدگاه این قلم اصل مسأله نقد نشده است،  و هنوز هم اشکال اصلی اپوزیسیون ایران سنت حزب توده است. منظور اینجا، خودِ حزب توده، و یا بازمانده های آن نیست، که امروز تفاوت چندانی با بقیه اپوزیسیون ایران ندارند.  بحث، نکته دیگری است که پائین تر توضیح می دهم.

شکاف بین اصلاح طلبان: زمینهء توجیه ماشین سرکوب

تحلیل سايت نقطه

پس از اینکه آیت الله ها و حجت الاسلام ها همه را یا کنار زدند و یا مجبور به استحاله در باورهای تند شیعه و قدرت سپاه پاسداران نمودند، نسل جدیدی از میان این ها (که بعداً به اصلاح طلبان مشهور شدند) برخاست. برخاست تا شاهد دوباره برخاستن انقلاب باشد. انقلابی که زیر شانزده سال پس از سال پنجاه و هفت داشت بی آبرو می شد و حنای بی رنگی برایش مانده بود. تئوریسین های نسل جدید پیدا شدند که اکثر آنها، بجز یکی دو نفر، در لباس «روحانیت» نبودند. کت و شلواری ها با ته ریش های اجباری و ادکلن های خوشبوی گران قیمت، با لبخند و آرامش در کنار آخوند های عبوس و رعب بر انگیز قرار گرفتند. اما از آنجاییکه کِلِرژی ادیان می داند نباید هرگز قافیه را واگذارد، سرِ این طیف کسی چون سید محمد خاتمی شد که رفتار و گفتارش از نسل جدیدی از آخوند ها می گفت.

اعاده حیثیت از انقلاب پنجاه و هفت

محمود عاشوری

ما آزاديخواهان شرکت کننده در انقلاب پنجاه و هفت، که استوار و پایدار روی پیمان خود ایستاده ایم و در این راه هزینه های گران پرداخته ایم، نه تنها از گذشتهء خود توبه نمی کنیم بلکه به آن افتخار داریم. اگر نسل انقلاب پنجاه و هفت ساکت‌ می نشست و در کنار مردم و در مقابل رژیم سفاک و خونخوار رژیم اسلامی نمی ایستاد، باید حتماً توبه می کرد و در نتیجه از کل مبارزه دست می کشید. اما مگر ما وجود نداریم؟‌ مگر کسی از این نسل باقی نمانده؟ اگر نسل ما دو و یا پنج سال با رژیم سابق برای آزادی مبارزه کرد اکنون چهل سال در این رژیم برای همان اهداف مبارزه کرده است.

تا مردم ايران سرنوشت خود را در دست نگيرند...

محمد فارسی

ما نباید فریب این حرکت های مذبوحانهء رژیم برای سرکار ماندن چند صباحی بیش را بخوریم. حرکت به حق شما در ایران و خارج از کشور در حال بهره دادن است و می رود که با حرکتی جانانه رژیم فاسد در ایران به زباله دان تاریخ سپرده شود. بهوش باشیم و ساخت و پاخت های رژیم را با اروپا، روسیه و آمریکا را رصد کنیم و به اینکه اگر رژیم خود را تغییر دهد و با هزینه ای کم وضعیت تغییر کند، پس بجا است که با رژیم همراه شویم، تن نمی دهيم. به این تصور باید بطور حتم گفت "هرگز". مردم عزیر ایران به پا خواسته اند و تا سرنگونی رژیم اسلامی در ایران از پای نخواهند ایستاد.

نشانه

افشين بابازاده

پس قلم اش را آويخت / بر شانه هاي خميده // نشست پشت سنگر كتاب ها //  چند واژه را / به سرخی دانه هاى انار / در خشاب گذاشت // آنگاه / فقط زانو زد و / نشانه گرفت...

نامه ای به دوست

اسماعیل هوشیار

مدتی پیش چند خطی برای دوستی قدیمی نوشتم که ادامه اش ضرورتی نداشت. قصدم خراب کردن دنیای زیبای درونی اش نبود. می دانستم تنهاتر شدم، ولی خوشحالم که آن دوست هنوز هست، چه در ایتالیا و چه در کمپین سنگ های سکندری  آلمان. آدم های باتجربه این روزها با مقادیری تجربه کم پیدا میشن، و در حال انقراض... این هم آن چند خطی که برای دوست نوشته بودم: این نوشته ها، با هر خاستگاهی، هیچ راه حلی جدی محسوب نمی شوند، حرف جدیدی ندارند. کمونیسم یا سوسیالیسم، یا هر ایسم دیگر - با نسخه قرن پیش قطب های شرق و غرب - اگر کارآمد بودند آن شوروی سابق نمی پکید. جنبش سوسیالیستی یا کمونیستی طبقهء کارگرِ مد نظر شما هم، یا برای کسب قدرت سیاسی در قرن بيست و يک تلاش می کند پس ابتدا به رواداری نیاز دارد و ایجاد وحدتی شامل همهء نیروهای موسوم به چپ با نسخهء اقتصادی جدید در رقابت جدی با بورژوازی... و یا به دنبال قدرت سیاسی نیست و می خواهد تا آخر دنیا با همان شاخص های تجربه شده و ارتجاعی قرن بیستم شوروی سابق فقط یک کمونیست بماند...(منبع)

به کنگرهء جنبش سکولار دموکرات ایرانیان

پیام خانم هایده توکلی، دبیر کل حزب مشروطه ایران

از چند ماه پیش دو حزب سکولار دموکرات ایرانیان و مشروطه ایران (لیبرال دموکرات)، وارد مرحلهء هم نظری و همکاری هدفمند شدند. چندین بیانیه استوار و روشنگر منتشر داشتند که به نوبهء خویش در فضای تاکنونی اپوزیسیون پیشاهنگ بوده، امیدها پرورده، و در کوتاه زمانی جنبشی با تکاپوی محسوس در اپوزیسون پدید آوردند. در آیندهء نزدیک و میانه، امید بر آن است که پیرامون این هستهء کارآمد زمینهء همکاری و رایزنی گسترده تر در اپوزیسون برون کشوری فراهم آمده و ابتکار عمل به شیوهء تعیین کننده ای به دست نیروهای مسئول، منطقی و دموکرات، و البته همزمان هدفمند و پرکار، بیافتد تا بن بست کمابیش چهل سالهء اپوزیسیون گشوده گشته و امید و پویایی سراسر ایران دوستان درون و بیرون از کشور را فرا گیرد.

ااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

Gitimadari6