تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

19 خرداد ماه 1404 - 9 ماه ژوئن 2025

ناترازی انرژی و ناتوانی حکم‌رانی!

مهران صولتی

برنامه اعلام شده برای آغاز زودهنگام مدارس موجی از انتقادات را در روزهای اخیر متوجه برنامه‌ریزان آموزش و پرورش کشور کرده است. بسیاری با مقایسه پیشرفت شگرف کشورهای حوزه خلیج فارس و جاماندگی ایران در سالیان اخیر از مقاومت بی‌مبنای مجلس در قبال تغییر ساعت‌ها و در نتیجه تحمیل رنجی مضاعف بر شهروندان به شدت انتقاد کرده‌اند. واقعیت این‌است که اگر در گذشته نسبت به ناتوانی حکومت در اتخاذ تصمیم‌های سخت سخن گفته می‌شد اکنون با نشانه‌های روشنی از فلج‌شدگی نظام سیاسی در قبال انجام امور روزمره ایرانیان مواجه شده‌ایم. اما چرا به این فلاکت دچار شده‌ایم؟

 

ابهام در تعریف منافع ملی: در جهان امروز منافع ملی به مهم‌ترین معیار سیاست‌گذاری و تصمیم‌سازی حکومت‌ها تبدیل شده است. این در حالی‌است که در میانه نزاع تاریخی ملت‌سازی و امت‌گرایی در کشور هم‌چنان با ابهام در تشخیص مصادیق این مفهوم مواجه هستیم. از سوی دیگر تداوم ماهیت غارتی - غنیمتی دولت در ایران که لوازم حیات قبیله‌ای هم‌چون ارادت سالاری، رابطه‌گرایی، غیریت سازی، و بی‌اعتمادی را به دنبال داشته مجالی برای نضج‌گیری مفهوم منافع ملی باقی نگذاشته است.

 

توزیع غیرکارکردی قدرت: از همان زمانی که قانون اساسی نظام تدبیر کشور را میان دو رکن جمهوریت و اسلامیت سرگردان ساخت دورانی از دوگانه‌های انتصاب/ انتخاب، ولایت/ وکالت/و تعهد/ تخصص در مناسبات سیاسی ایران آغاز شد. پس از آن شاهد فرآیند نهادسازی در حکومت و به‌تبع آن شکل‌گیری نوعی موازی‌سازی نهادی در کشور بودیم. اکنون اما پراکندگی مراکز قدرت  چنان وجه تراژیکی به خود گرفته است که نظام سیاسی را از اتخاذ تصمیم‌های بسیار کوچکی مانند تغییر ساعت‌ یا رفع فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی ناتوان ساخته است.

 

فقدان چشم‌اندازی برای توسعه: اگر چه تا ابتدای دهه نود ایران خرامان خرامان در مسیر توسعه‌یافتگی پیش می‌رفت ولی در دهه گمشده اقتصاد ایران اوضاع آن‌چنان تیره شد که رویای توسعه به کابوسی دهشتناک تبدیل شد. واقعیت اما این است که شکاف دیرینه شمال - جنوب در جهان اکنون به شکاف جنوب- شمال در حوزه خلیج فارس تبدیل شده است. ماندگاری تحریم‌ها، کاهش معنادار مشارکت سیاسی، سقوط سرمایه اجتماعی، و فقدان اجماع در ساختار سیاسی در زمره عواملی هستند که ما را اکنون با فقدان چشم‌اندازی برای توسعه روبرو ساخته‌اند.

 

نکته پایانی: هم‌آیندی بحران‌ها در سال‌های اخیر این باور را بیش از پیش تقویت کرده است که در ۴۶ سال گذشته؛ ایران به جای مدیریت، مصرف شده است. امری که با ظهور ناترازی‌های فزاینده در حوزه‌های برق، آب و گاز رنجی افزون را بر ایرانیان تحمیل کرده است. شوربختانه در صورت تداوم اوضاع کنونی به کشوری بی‌توسعه تبدیل خواهیم شد.

 

برگرفته از تلگرام نویسنده:

@solati_mehran

 بازگشت به خانه