تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

5 بهمن ماه 1402 - 25 ماه ژانویه 2024

بمب گذاری کار کیست؟

بهروز نارمکی

ما ملیون در محافلی که با همگراییِ عمومی به دورِ هم جمع می‌شویم از منظرِ منافعِ عمومیِ مردم، به نتایجِ وقایعِ سیاسی، اجتماعی یا امنیتی می‌توانیم توجه داشته باشیم نه به «منشاء، علت یا انگیزهء آن وقایع. چرا که بطور مثال پرداختن به «منشاء» هر نوع بمب‌گذاری یا ترور، در حیطهء امکاناتِ ما نیست، گرچه ما در تحلیل کردن آزاد هستیم و البته بخاطرِ آن تحلیل، نه منتفع می‌شویم و نه مسئول و پاسخگو. از این جهت آن تحلیلِ کارشناسی مورد عنایت واقع می‌شود که توسطِ یک نهادِ تخصصی انجام شود.

نهادهای ویژهء امنیتی، که عموماً در جهان حکومتی هستند، یا خبرگزاری‌های بزرگ بین‌المللی، دارای بودجهء لازم برای پژوهش و ابزارِ فنی ضروزی بوده و این همان دلیلِ اعتبار و تأثیرگذاری آنها در افکار عمومی‌ست.

مفسرینِ حرفه‌ای این بنگاه‌ها یا نوعِ مستقلِ (آزاد) مرتبط با این خبرگزاری‌ها، ضمنِ داشتنِ تخصص طیِ آموزش‌هایی که دیده‌اند، تمام وقت به تحقیق در لابلای اخبار رسمی و غیر رسمی می‌پردازند و این حرفهء آنان است و از این طریق امرار معاش می‌کنند در نتیجه پرنسیب‌های حرفه‌ای هم اعتبار و هم منافعِ آنان است.

برای تفهیم منظور آوردن مثالی بی ضرر است:

۱- بمب‌گذاری اخیر در کرمان می‌تواند کارِ گروهِ داعش باشد به دلیلِ مسبوق به سابقه بودنِ تضادِ ایدئولوژیکی یا سیاسیِ آن با حکومت ایران…

۲- می‌تواند کارِ محفلی فوقِ سری، وابسته به خامنه‌ای در داخلِ نظام باشد که این هم مسبوق به سابقه در حکومت‌های فاسد و دیکتاتور است.

۳- می‌تواند کارِ گروهی در سیستان و بلوچستان، از بازماندگانِ ریگی یا جیش‌العدل باشد که دارای ارتباط سازمانی (دارای سابقه) با داعش است و سفارش بیانیه را به داعش داده است(علت تأخیر در صدور بیانیه) تا بنا به ملاحظاتی مسئولیت را متوجه یک گروهِ خارجی سازد. و از آنجا که نویسندهء آن بیانیه یک سلفیِ ایرانی بوده، طیِ عادت از واژه "ایران" بجای "بلادِ خراسان" استفاده کرده است. یعنی برای ما متصور است این عمل توسطِ یک گروهِ سنی با انگیزه انتقام مذهبی- سیاسی از حکومتی شیعی انجام شده و سعی به بازدارندگی از چنین تجمعاتی در آینده دارد تا مردم بدانند دعوتِ حکومت را پذیرفتن می‌تواند هزینه بسیار داشته باشد. پس تجمعات سیاسی- حکومتی، جای امنی نیست و شرکت کننده ولو مردم عادی باشند در "شرک و نفاقِ" خامنه‌ای (تعبیری مذهبی) شریک هستند و شایسته تنبیه...

 ۴- می‌تواند کار اسرائیل باشد (با استفاده از عامل نفوذی در داعش و در اختیار قرار دادنِ تجهیزاتِ لازم به عامل) تا زمینه‌ای برای نزاع بین مردمان شیعی و سنی در منطقهء شرق ایران ایجاد کرده و مشکلی بر مشکلاتِ رژیم ایران در این بین افزوده باشد و به رژیم پیام دهد که حمایت از حماس در حیطهء ما چنین پاسخی در حیطه< شما را توجیه می‌کند، شرارت نکن تا شرارت نکنیم.

۵- می‌تواند کار قطر یا سعودی باشد (به دلیلِ سابقهء نفوذِ استخفاراتِ هر دو حکومت در تشکل‌های سلفی مانندِ داعش) تا زمینه‌های آشوب در شرق ایجاد کند که پاسخی به مداخلاتِ خامنه‌ای در یمن و افغانستان باشد و همچنین تحهیز و تحریکِ هوتی‌ها در آب‌راهای بین‌المللی…

۶- می‌تواند کارِ بنده! باشد که چون اخیراً به منایعِ مالی و ارتباطاتی با افرادی دارای انگیزه انتقام دست یافته‌ام و چون پذیرفتنِ مسئولیت آن برایم مقدور نبود، ترجیح دادم مسئولیت آن را مسکوت بگذارم تا اساساً جهتِ استتار، وجودِ گروهِ ما پنهان بماند و همچنین برای حکومت و افرادِ ولایت معاش پیام داشته باشد که "چون تجمعاتِ مخالفان را به خون می‌‌کشانید، ما نیز هر نوع تجمع حکومتی را به خون می‌کشانیم" و البته چون داعش از این عملیات محظوظ شد پس از آنکه دید کسی پا پیش نگذاشته مسئولیت را پذیرفت تا هم زنده ماندنِ خود را اثبات کند و هم روحیه‌ای به هوادارانِ خود بدهد و هم رژیم را از عقوبتِ فشار به اهلِ تسنن بترساند…

بطوری که می بینید، هر شش تحلیل نه قابلِ اثبات است نه قابلِ ابطال، مگر نهادهای امنیتی یا‌ رسانه‌های معتبر، بینه‌ای مستند ارائه دهند. پس چرا ما هیجان زده، جا پای آنان بگذاریم تا مدتی بعد مسخره شویم؟

در این رژیم همه کاری شدنی‌ست و بخاطر وجودِ ساختاری فاسد در حکومت، از جمله نهادهای امنیتی و بویژه قضایی چه احتمالی را می‌توان اثبات یا باطل کرد؟ و اساساً این نوع گمانه‌زنی‌ها چه ارزشی دارد؟

در نتیجه فساد و خیانتِ دستگاه حکومتی همواره مردم قربانی هستند و چه فرقی دارد که این مردم در کسوتِ مردم عادی! باشند یا سرباز وظیفه‌ای که از عزیزان من و شما است و اینک به اجبار عمله ظلم شده یا پااندازِ ظلم؟

اگر بیانیه دادن به معنی آن است که ناظری بر این ظلم‌ها و خیانت‌ها وجود دارد، ولو فاقدِ قدرت، خُب بیانیه بدهید و محکوم کنید هر نوع بمب‌گذاریِ کور را توسط هرکه، هرجا به هر منظور… اما به پا در کفشِ مأمورانِ تجسس در اندازه‌هایی عجیب غریب گذاردن نیازی نیست.

ما اولویت را باید در نیرو شدن بدانیم تا زمانی برسد که گروهی مرجع برای مردم باشیم، تا تأثیرگذار باشیم که بیانیه ما عاملی بر حذف یا احیای مهره یا نهادی باشد یا عاملی برای چانه‌زنی به نفع ملت… نه اینکه فقط ایفای نقشِ مفسرینی بدونِ ابزار، بدونِ آموزش و حتا بدون مزد کنیم، که وقت را به رایگان برای دیگران اتلاف کنیم یا توضیحاتِ واضحات بدهیم، یا ناله کنان از ظلم بگوییم و دریغ از تولیدی موثر برای عملی ممکن، یا قابل به احتمال برای انجام، که فعلی انجام؛ تا دیگران اش مفسر یا مفتش شوند. که ما همیشه منتظریم تا که ظالم کاری انجام دهد تا ما مفسر آن باشیم.

بازگشت به خانه