تأسيس: 14 مرداد 1392 ـ  در نخستين کنگرهء سکولاردموکرات های ايران  -همزمان با 107 مين سالگرد مشروطه 

  خانه   |    آرشيو صفحات اول سايت    |   جستجو در سايت  |  گنجينهء سکولاريسم نو

18 دی ماه 1402 - 8 ماه ژانویه 2024

شهر است یا میدان جنگ؟

حسین نجاری

تا چشم کار می‌کند پارچه‌‌های سیاه و پرچم‌های عزاست که پیوسته در اهتزازند، مگر در چه برهه‌ای از تاریخ واقع شده‌ایم که زیر آوار این همه عزا گرفتاریم! در کنار پرچم‌های عزا مظاهر مقاومت، معابر و میادین شهر را فتح کرده‌اند، تو گویی مدام در جبهه‌ی نبردیم و اندکی از خط مقدم عقب نمی‌آییم، تمام شهر، خط مقدم است و شهروندان به جای شهر در دل جنگ‌اند و در جغرافیای جبهه می‌زی‌اند!

طبیعی است در «جامعه‌ء سنتی» منویات و مناسک مذهبی جایگاهی دارند ولی وقتی که تمام ماه‌ها محرم می‌شوند جایی برای دیگری باقی نمی‌ماند، بساط نشاط برچیده می‌می‌شود و بلندگوهای تبلیغاتی، در یک کارکرد دو قطبی‌ساز، محور مقاومت مدنی را علیه خود بر می‌انگیزند. باید در مناسبات مذهبی آن هم با رویکردی معنوی و زیباشناسانه به تبلیغ جنبه‌‌های اخلاقی دین پرداخت تا موجب دلزدگی عمومی نشود ولی به هر بهانه‌ای شهر را تبدیل به مسجد و پایگاه و پادگان کردن خطای استراتژیک است. این انکار سلایق گوناگونِ اکثریت مطلق، به هم ریختن اکولوژی شهر و نیز غیر طبیعی کردن جامعه‌ء پیچیده‌ء معاصر است، انکار نگاه زیباشناسانه‌ء امروز که درک بی‌واسطه‌ای از زیست شهروندان جهان دارد و بدیهی است که افراط بی‌رویه در امری، همه چیز را به ضد آن بر می‌انگیزد و در غایت امر به زوال آن می‌انجامد.

شهر برای زندگی زیباشناسانه‌ء شهروندان است و نباید شهر و زیبایی را از یکدیگر جدا کرد، روشن است که شهر به روزها و شب‌هایش زیباست و دریغا که ما از درک شهر با شاعرانه‌گی‌اش ناتوانیم و از ژرفای زندگی شهری بی‌خبریم، زیرا ما از جامعه‌ی شناسی شهر چیزی نمی‌دانیم و از این روست که آن را با میدان جنگ اشتباه گرفته و تمام بیلبوردها و فضاهای تبلیغاتی آن را در انحصار جریان جنگ‌بینانه قرار داده‌ایم.

هولدرلین می‌گوید انسان باید شاعرانه روی زمین زندگی کند و راز سعادت بشریت در همین نکته‌ی زیباشناسانه است ولی ما شهر را تهی از شاعرانگی نموده و فراموش کرده‌ایم بوطیقای شهر و رویکرد زیباشناسانه از میزان خشونت‌های خیابانی و از حجم نزاع و ناهنجاری‌های اجتماعی می‌کاهد و نیز از یاد برده‌ایم که تجلی هنر و نگاه زیباشاسانه‌ در حکم اکسیژنی است که نیاز اصلی ریه‌های آسیب‌دیده‌ی شهر و جامعه‌ی بحران‌زده‌ی امروز ایران است.

با بخشنامه و دستورات دیوانی نمی‌توان از وقوع جرایم در جامعه‌ی پر از تشویش و اضطراب امروز کاست. باید فضا را برای زیست زیباشناسانه فراهم کرد و از آلام جامعه‌ی در حال احتضار فروکاست.

باید در یک فرایند بالنده جامعه را از حضیض احتضار بالا آورد و بر ارتقای کیفیت زندگی جمعی آن همت گماشت، لازمه‌ی چنین امری نگاه مدرن مدیریتی در اداره‌ی امور است. باید تحولات جهان را دید و برای تغییر خود به پا خاست و اوضاع اجتماعی را متحول نمود.

شهر بدون شهروند بی‌معناست و اهمیت شهر به شهروندان آن است، همان اصلی که در نزد دستگاه‌های به روز نشده‌ی ناکارآمد بهایی ندارد. آن‌هایی که نه درکی از جامعه شناسی شهر دارند، نه به حقوق شهروند واقف‌اند، نه اهمیت معماری و پیاده‌راه و... را در نهاد شهر می‌دانند نه بیلبوردهای شهری را برای امور فرهنگی، هنری و آموزشی به رسمیت می‌شناسند و نه به نامگذاری‌های فرهنگی، تاریخی وقعی می‌نهند. آن‌هایی که شهرنشینان غیر مدرن‌اند و با ذهنیت روستایی به اداره‌ی شهر می‌پردازند.

برگرفته از اینستای نویسنده

بازگشت به خانه