اول فروردين ماه 1397 ـ  21 مارس 2018

!با چتر نجات از بانکوک

يادداشت های اسکندر دلدم

 

کود ترکیه ای بر فرق سرتان!

          نشان های لیاقت پاداش و سکه های طلایی که گرفتید نوش جانتان فقط بیاید راست و حسینی به مردم بگویید که با "برجام" چه کلاهی گشادی بر سرشان گذاشته اید!

 

روحانیت خیلی خیلی مردمی!

          لزوم مردمی بودن روحانیت و تعامل و جوشش با مردم را این آخوندهای خیلی خیلی مردمی درک کرده اند!

          * حجت الاسلام سید احمد خمینی (یادگار یادگار یادگار زنده یاد امام )

          * حجت الاسلام محمد علی آهنگران (فرزند مداح و نوحه خوان معروف )

          * حجت الاسلام روحانی (رئیس الرعایا - برادر فریدون متهم اقتصادی )

 

بعضی آثار زنده یاد امام

          دفتر تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) یکی از مجموعه‌‌هایی است که سالانه دولت روحانی رقم‌های بودجهء قابل توجهی را در اختیار این موسسه می گذارد. این موسسه با بودجه‌ای بیش از 76.5 میلیارد تومان در سال 96، رقم‌های قابل توجهی را در قالب ردیف‌های مشخصی به خود اختصاص داده است. قابل ذکر است در سال های اخیر بودجه این موسسه در دولت روحانی نسبت به دولت احمدی نژاد به بیش از 6 برابر رسیده است. نيز شایان ذکر است که آثار امام امت از محل موقوفات و اجاره اماکن تجاری اطراف بارگاه ملکوتی زنده یاد امام، و وجوهاتی که مومنین به درون مسجع شریف آن بزرگوار می ریزند نیز درآمد کلانی دارند.

          شایان ذکر است بعضی ار آثار امام هم، نظیر نوهء دختری ایشان، در حال حاضر در بلاد کفر نظیر کانادای ملعون اقامت دارند.

 

مال ات رو سفت نگهدار، دیگری رو دزد نکن!

          این تصویر عبرت آموز یادآور ضرب المثل معروفی است که می گوید: «مالتو سفت نگهدار و کنار دستی تو (یا همسایه و رفیق خودتو) دزد نکن»!

          ببینید که کل عباس عراق چی، معاون «وزارت امور خارج از اوضاع جهانی و منطقه ای»(!) در کنار عباس جدیدی (عباس سلفی باز!) چطور با وحشت دست اش را روی محتویات جیب بغلش (دلارهای وزارت خارجه) گذاشته تا به نصیحت این ضرب المثل معروف عمل کرده باشد و باعث سنگین تر شدن رزومهء کشتی گیر دوپینگی و عضو سابق شورای شهر تهران نشود!

          اگر کربلایی عباس عراق چی اینطور که مواظب محتویات جیب بغل اش است تا بر باد نرود در جریان مذاکرات نابود سازی برنامهء پر هزینه هسته ای (برجام) هم مواظب دارایی های مردم ایران بود جیب برهای بین المللی (5+1) راحت جیب ملت ایران را نزده بودند!

 

و اما شباهت عجیب کل عباس با وزیر کار آمریکا!

          انسان، حتی اگر رعیت حکومت اسلامی هم باشد و حقایق و بدیهیات را نبیند و متوجه نشود، از شباهت عجیب کربلایی عباس عراق چی (دانش آموختهء دانشگاه های کادر ساز آمریکا) با وزیر کار آمریکا همهء انگشتان اش را از حیرت توی دهان حاجی اسحاق جهانگیری می کند!

          جالب اینکه کل عباس (از مجرمین امضای قرارداد برجام) با انگشت زدن پای قرارداد جمع آوری بساط هسته ای ایران بیشتر از وزیر کار امریکا به این کشور خدمت کرده است!

          معلوم نیست شباهت حیرت آور این دو برادر بهم اتفاقی بوده و یا پدر یکی از این دو به کشور دیگری مسافرت داشته است!

          به هر حال این سند تصویری نشان می دهد که از گذشته ارتباطات نزدیکی بین اتباع دو کشور وجود داشته است.

 

رقص شهردار بر باد ده!

          در بحبوحهء درگیری دلسوزان نظام مقدس با کودهای انسانی و 160 تن مدفوع مستراح وارداتی از ترکیه، خبر رسید که زنده یاد مش مندلی نجفی، که هنوز مُهر انتصاب اش به سمت شهردار تهران خشک نشده، و هشت ماه گذشته را با ضعف مزاج و بیماری قلبی، در مقام شهردار تهران، در سفرهای خارجی و یا در مجلس لهو و لعب برج میلاد گذرانده بود، استعفا داده شده است!

          در مورد کناره گیری مش مندلی، معروف به مندلی قلیونی، حرف ها و شایعات زیادی بر سر زبان ها افتاده است و از جمله می گویند شهردار به خاطر جرم مشهود و انجام فعل حرام توصیه به استعفا شده است!

 

بر اساس اخبار و کلیپ های منتشرهء نیمه مستهجن در فصای مجازی و تصاویر منتشره در فیلم های خبری شبکه های مختلف تلویزیونی، شهردار تهران و اعضای باندش در ردیف اول سالن کنسرت برج میلاد نشسته و ضمن رصد باسن در حال چرخش، و لبنیات در حال لرزشِ گروهی رقاص دین و ایمان برباد ده، حسابی کف کرده و برای رقاصانی که پایه های نظام را به لرزه درآورده اند دست و سوت بلبلی می زدنند!

          منتقدین جناح مقابل و کارشناسان امور شهری می گویند وظیفهء شهردار و مسئولان امور شهری رصد کردن برآمدگی (دست انداز) و فرو رفتگی و بالا پائین بودن مجاری شهری و معابر عمومی و شوارع عام است، در حالی که در این فیلم ها بوضوح ملاحظه می شود شهردار و معاونان و عوامل و اذناب وی چهار چشمی سرگرم رصد کردن موارد ديگری بوده اند!

          علاوه بر جناح مقابل، اصول گرایان و متدینین و مذهبی ها، اطرافیان شهردار و اصلاح طلبان هم به انتقاد از مش مندلی پرداخته و این اقدام لذت جویانه او را زیر سوال برده اند!

          اصلاح طلبان و اعتدالیون و گروهی از صاحبان زور و تزویر که برای رساندن مندلی نجفی خود را پاره کرده و بعضاً جر داده بودند(!) امیدوار بودند که با انتصاب مش مندلی بتوانند عقب ماندگی سال های دور بودن از شورای شهر را جبران کرده و زمین و املاک باقیمانده شهرداری را تصاحب و در مزایده ها و مناقصه ها کاه و جویی گیرشان بیاید و امتیاز باشگاه ورزشی و تراکم مجانی و زمین کنار دریاچه خلیج فارس تهران بگیرند، که همه این امیدها را مندلی با یک شب رفتن به دیسکوی برج میلاد و بخاطر یک عشق و حال زودگذر سرپایی برباد داد!

          یکی از نزدیکان و مطلعین شهردار در این مورد گفته است: بسیاری از متدینین شب جمعه ها برای سر سبک کردن به بهانهء مذاکرات سیاسی و یا اقتصادی به ترکیه و آنتالیا (کعبه آمال ایرانیان) می روند و مجبور به استعفا هم نمی شوند اما نجفی بجای آنکه به آنتالیا برود کوشید آنتالیا را به تهران بیاورد که گندش درآمد و پست و مقام نان و آبدارش را از دست داد!

          البته گروه دیگری هم هستند که شایعه استعفای مش مندلی را به خاطر چشم دوختن به وضعيت ترافيکی رقاصه ها رد می کنند و می گویند ارتکاب به انواع و اقسام فساد فقط برای رعایا ممنوع و باعث تعقیب قضایی است و مدیران و مسئولان در اختلاس مالی و جنسی و سکسی و هیزی چشم آزاد هستند، بطوری که آیت الله «علم اش هوا»، امام جمعه مقدس مشهد، در نماز جمعه حتی از سوفیالورن، ستارهء سکسی ایتالیایی، هم ذکر خیر می کند. بنابراین هرگونه شائبه برکناری شهردار بخاطر شرکت در مجلس عشق و حال مردود است!

          خبر مقرون به حقیقت این است که شهردار تهران در طول هشت ماه گذشته حسابی و دقیق خزانه و صندوق های شهرداری را زیر و رو کرده و دیده شهرداران قبلی دارایی های شهرداری، اعم از منقول و غیر متقول، را جارو و گردگیری کرده و چیزی برای اختلاس و صورتحساب سازی باقی نگذاشته اند و ماندن در سمت شهرداری مقرون به صرفه نیست و به همین خاطر استعفا داده است!

          البته باید توجه داشت که در هشت ماه گذشته شهردار تهران فقط به گرفتن حقوق و پاداش و حق مدیریت و حق جلسه نجومی و رفتن به کرهء جنوبی و جمهوری چک و کشورهای ديگر خارجی و گرفتن حق ماموریت دلاری اکتفا نکرده و نام یک اتوبان پر ترافیک و مهم تهران را هم به نام زنده یاد آشیخ اکبر مغروق کرده است! البته گذاشتن اسم آشیخ اکبر روی یک اتوبان پر تردد و دارای ترافیک سنگین و راهبندان طولانی مصداق دوستی خاله خرسه است (!) چون هر کس در این اتوبان تردد می کند یا پشت ترافیک می ماند یادی از غریق استخر فرح پهلوی کرده و باعث و بانی طولانی شدن جنگ و مذاکرات زیرجلکی با آمریکا و تجمل گرایی و مصرف گرایی بعد از جنگ تحمیلی و ایجاد شکاف فاحش طبقاتی و هزاران بدبختی دیگر را به توپ می بندد و روح آن زنده یاد را به توپ می بندد و آزار می دهد!

          به هر حال نجفی از شهرداری رفت، اما نباید این نیروی خدوم کنار گذاشته شود و با توجه به تخصصی که دارد بجاست از وی در کار تخلیه کود انسانی وارداتی از ترکیه استفاده شود!

 

خیابانی بنام مصدق در پایتخت مصر

          اعضای جدید شورای شهر تهران، پس از چهل سال که از تعویض رژیم شاهنشاهی به رژيم اسلامی می گذرد، برای گول مالیدن سر رعایا و کسب محبوبیت جهت شرکت در انتخابات بعدی و رسیدن به پست و مناصب نان و آبدارتر، تصمیم گرفته اند نام یک خیابان فرعی و نه چندان مهم تهران را به مصدق تغییر دهند!

          لازم به یادآوری است که در روزهای اولیهء تأسیس حکومت اسلامی، مردم به صورت خودجوش نام خیابان پهلوی، از میدان راه آهن تا میدان تجریش، را به مصدق تغییر دادند، اما طرفداران انگلستان و ملکه بریتانیا که از همان سال 1954 نظر خوشی به ملی کردن نفت نداشتند این تغییر نام را برنتافتند!

          مرحوم دکتر محمد مصدق قهرمان مبارزات ضد استعماری در سال 1954 میلادی نفت ایران را ملی اعلام و از کمپانی های استعمارگر انگلیسی خلع ید کرد. حرکت ضد استعماری ملت ایران به رهبری دکتر مصدق به الگوی مبارزاتی مردم منطقه تبدیل شد و جمال عبدالناصر هم به تبعیت از مصدق برخاست و کانال سوئز را ملی اعلام کرد. عاو در زمان حیات خود بارها در اظهارات و مصاحبه ها و سخنرانی هایش به الگو گرفتن از مرحوم مصدق اشاره کرده بود و به منظور بزرگداشت این ایرانی عظیم الشأن یکی از خیابان های اصلی قاهره، پایتخت مصر، را مصدق نامگذاری کرد که در نزدیکی کاخ قبه و بسیار مشهور است.

          در دوران سلطنت محمدرضاشاه بردن نام مصدق جرمی نابخشودنی بود و جالب اینکه مدعیان دو آتشهء استکبار و استعمار ستیزی هم در چهار دههء گذشته همان رویه را ادامه دادند و اکنون پس از چهل سال یادشان افتاده تا خیابان کوتاه و کم اهمیتی را به نام آن بزرگمرد کنند! در حالی که یاد و نام قهرمان مبارزات ضد استعماری ملت ایران در قلب ایرانیان حک شده است.

          شورای شهر تهران، به ریاست پسر زنده یاد آشیخ اکبر رفسنجانی مغروق استخر کاخ فرح پهلوی، چند روز پس از مردن آن مرحوم، یک بزرگراه اصلی و پر تردد تهران را به نام آن زنده یاد کرد که عامل طولانی شدن جنگ تحمیلی و وارد آمدن خسارات سنگین مالی و جانی به کشور بود.

          شیخ اکبر در زمان ریاست جمهوری هم با تاسیس تجمل و مصرف گرایی و بازگذاشتن دست مفسدین مالی و اقتصادی و افزودن به فاصلهء غنی و فقیر و حمایت از منحرفان سیاسی و اقتصادی قطار انقلاب را از ریل خارج کرد و لطمات زیادی به مملکت وارد آورد و اگر پسرش رییس شورای شهر نشده بود گذاشتن اسمش روی یک بزرگراه ممکن نبود و چون در استخر و در موقع زیرآبی رفتن غرق شده بود حداکثر اسمش را روی یک استخر و یا تالاب مثل تالاب گاو خونی می گذاشتند!

          خیلی بجا بود تا نام بزرگراه آیت الله کاشانی را به مصدق تغییر می دادند که در دوران مبارزات ملی کردن نفت راه خود را از مصدق جدا کرد و در کنار دربار و انگلستان ایستاد!

 

خودتی!

          کربلایی حاج عباس آخوندی، زادهء عراق، پس از پیروزی انقلاب در سمت های مختلف نان و آبدار دولتی بصورت بیست و چهار ساعته فعال بوده و بیست سال هم می شود که یا در پست های وزارت جا خوش کرده و یا معاون وزیر بوده است!

          آگهی های ثبت شرکت ها در روزنامه رسمی کشور نشان می دهد حاج عباس مالک و سهامدار ده ها شرکت و هولدینگ ساختمانی است که مدیریت بعضی از آنها و مالکیت بعضی دیگر هم در اختیار پسرش می باشد!

          دربارهء کربلایی عباس و مشهدی نعمت زاده و حاجی هاشمی، که سه وزیر کابینه درویش حسن روحانی هستند، گفته می شود که از نظر دارایی و ثروت در ردیف بیل گیتس و زاکر برگ قرار دارند!

          نيز گفته می شود که کربلایی عباس بیش از هفت هزار میلیارد تومان دارایی دارد و مشهدی نعمت زاده آنقدر شرکت و کارخانه و مجتمع پتروشیمی و هولدینگ تجاری دارد که حساب اش از دست خودش هم در رفته است! حاجی هاشمی، وزیر بهداشت، هم که البته شجاعت دارد و ثروت اش را که از طریق معالجهء بیماران فراهم کرده پنهان نمی کند... سایر مقامات دولتی هم به هکذا.

          اصولاً فلسفهء انقلاب مقدس این بود که مستضعفین طبق وعدهء الهی صاحب زمین شوند و از فقر و بدبختی و کچلی و تراخم و سوء تغذیه و گرسنگی نجات پیدا کنند و معلوم نیست که حالیه چرا گرسنگان سابق و گر و گورها، ثروت و مکنت و دارایی انقلاب آورده خود را پنهان و تکذیب می کنند!

          در جلسهء استیضاح سه شنبه 23 اسفند ماه 96، کربلایی آخوندی، وزیر بیراهه، بخشی از سخنان خود را به فریب افکار عمومی اختصاص داد و مردم و شنوندگان سخنان اش را قیاس از خود گرفت(!) و فکر کرد همهء رعایای حکومت اسلامی ناقص العقل هستند و چرت و پرت او را می پذیرند!

          کل عباس، ضمن اشاره به انتشار اخباری مربوط به دارایی هفت هزار میلیارد تومانی خود، گفت که موجودی حساب بانکی او فقط چهار و نیم میلیون تومان و مال دخترش حدود چهار صد هزار تومان است(!) و به سرعت از این بخش گذشت و حرف تو حرف آورد که نماینده ای خدای ناکرده بلند شود و مچ او را بگیرد! 

          در واقع کت و شلوار آخوندی که او در همین جلسه استیضاح به تن داشت بیش از پنج میلیون تومان قیمت دارد، حالا کاری به ساعت مچی چند هزار دلاری و کفش ایتالیایی و شورت و زیرپوش و سوتین برند گوچی او نداریم!

          کربلایی از رقم دفترچه بانکی می گوید و اشاره ای به املاک و اموال و کارخانجات و شرکت ها و هولدینگ های خود و یا آنهایی که به نام پسرش است نمی کند!

          این روزها مردم عادی هم فهمیده اند که، با درایت و کاردانی دولت بر تدبیر و ناامید، درویش حسن سرخه ای روز به روز و ساعت به ساعت از ارزش پول ملی کاسته می شود و ارزش پشگل گوسفند از ریال بیشتر شده، و به همین خاطر اشراف پول خود را در بانک نگه نمی دارند و موجودی خود را از بانک ها بررون کشیده و تبدیل به دلار و طلا کرده اند، تا چه رسد به آخوندی که از اسمش معلوم است سوراخ دعا را خوب بلد است و محال است پول در بانک نگهداری کند!

          هولدینگ های ساختمانی او حسابی پروژه های دولتی، از جمله مسکن مهر را می سازند و سودهای کلان به دلار تبدیل و روانه خارج از کشور می شود و چهار و نیم میلیون تومان هم در حساب بانکی نگه می دارند، برای روز استیضاح و گول مالیدن سر وکلای زبان بسته مجلس و رعیت کپک زده!!

          خوب بود کربلایی آخوندی، معروف به کل عباس، باجناق حجت الاسلام ناطق نوری، در مورد مهمانی شام شب قبل از استیضاح هم که نمایندگان را برای نمک گیر کردن و لابی کردن دعوت کرده بود توضیح می داد و می گفت که چطور با موجودی بانکی چهار میلیون تومانی ده بیست میلیون تومان خرج داده است!

          ما مثل بسیاری از مطلعین خیلی چیزها می دانیم اما فقط به این عبارت کوتاه خطاب به کل عباس اکتفا می کنیم که: «خودتی!»

          به هر حال اظهار عجز و ناتوانی از تامین معیشت خانواده توسط عباس دل مردم را به درد آورده و جا دارد کمیته امداد این وزیر ساده زیست و کارتن خواب را تحت پوشش قرار داده و شب عیدی یک سبد کالا هم به او بدهند!

 

رحیم مشایی کیست؟

          اوس اسفندیار رحیم مشایی، متولد یکی از روستاهای رامسر، در نوجوانی به کمیتهء انقلاب اسلامی رامسر پیوست و در کار شناسایی فروشندگان مشروبات الکلی و مواد مخدر فعال شد و در اوایل کار چند تن از افراد فامیل و نزدیکان خود را لو داد و پیشرفت کرد.

          شایع است او که در کودکی و نوجوانی مورد اذیت و آزار همکلاسی ها و بعضی اطرافیان و اهالی روستا قرار گرفته بود، در زمان عضویت در کمیته با پرونده سازی و ایراد تهمت از همه آنها انتقام سختی گرفت.

          رحیم مشایی که در رامسر به «رحیم آنتن» مشهور شده بود پس از تشکیل وزارت اطلاعات به عنوان یک مخبر محلی خود را به دستگاه اطلاعاتی نزدیک کرد و با روابط عمومی خوبی که داشت به پستی در کردستان گمارده شد و در کردستان به قلع و قمع اوپوزیسیون کُرد کمک های شایانی کرد.

          در این هنگام اوس محمود هم که در اردبیل بود با رحیم آنتن آشنا شد و، به اتفاق آقايان محصولی و راز بقایی و چند تن دیگر که اهل حلقه بازی بودند، حلقه اردبیل را تاسیس کردند که البته هنوز راز حلقه اردبیل فاش نشده و فقط گفته می شود با همکاری فرزندان صدام حسین نفت عراق را با تانکر از طریق ایران به کشورهای همسایه قاچاق می کرده اند! گفته می شود ثروت عظیم صادق محصولی هم از همین قاچاق نفت به دست امده است.

          یکبار هم آقای کروبی محصور، در مورد حلقه باند حلقویان (فرقهء زنبیلیه کنونی!) در مناظره تلویزیونی سوالاتی از رهبر باند کرد که اوس محمود با زیرکی از پاسخ دادن گریخت و به اصطلاح از زیرش در رفت!

          بعد از رسیدن اوس محمود به پست نان و ابدار شهرداری تهران، اوس رحیم هم در شهرداری پست گرفت و دختر خود را به ازدواج پسر احمدی نژاد درآورد و ارتباط این دو به ارتباط فامیلی تبدیل گردید.

          رحیم مشایی که مدعی تعلم و تلمذ نزد جوکیان هندوستان است قبل از هر تصمیم احمدی نژاد برای او فال می گرفت و سر کتاب باز می کرد و رمل و اسطرلاب می ریخت،

          پس از افشای فالگیری رحیم او کم کم به «رحیم رمال» معروف شد و احمدی نزاد مدعی شد مشایی با اجنه در ارتباط است و خودش هم جزو از ما بهتران می باشد!

          اظهارات وی در مورد دوستی با رژیم کودک کش صهیونیستی و ملاقات با زنان بی حجاب و بدحجاب و دادن پول های کلان از بودجهء دولت به ستارگان زن مجرد سینما، موجب پخش شایعات زننده ای در جامعه شد و ملاقات وی با یک «جاسوسهء انگلیسی» جنجال افرین گردید.

          به اعتقاد بعضی علما نظیر حجت الاسلام حاج مصباح، رحیم مشایی موفق به سحر و جادو کردن اوس محمود شده و کنترل احمدی نژاد را در دست داشته و دارد!

          اقدام اخیر رحیم در برابر جاسوسخانه انگلیس در تهران و آتش زدن حکم قاضی در مورد «راز بقایی» درست همزمان با حمله عناصر وابسته به عربستان به سفارت ایران در لندن موجب بروز گمانه زنی هایی شده و گفته می شود این عمل ضد میهنی با هماهنگی سفارت انگلیس و حتی به ابتکار انگلیسی ها بوده است،

 

و دو اظهار نظر...

          * احمدی نژاد خطاب به مشایی: اینجانب جنابعالی را انسانی موحد، مؤمن، پاک، صبور و دارای قلب و اندیشه ای زلال، عاشق و دلبسته به ارزش های الهی و آحاد مردم جهان و عمیقاً «عارف» می شناسم!

          * پورمحمدی (وزیر سابق دادگستری ): دست داشتن مشایی (پدر عروس احمدی نژاد) در فساد سه هزار میلیارد تومانی محرز است!

 

 

و اما راز بقا(یی) SURVIVALIST

          در دوران حکومت معجزهء هزارهء سوم، مدیریت موزهء ملی ایران بر عهدهء یکی از پستانداران بود که به علت خارج کردن آثار باستانی دستگیر شد.

          در آن دوران (پارینه سنگی!) یک «راز بقایی» هم رئیس سازمان میراث فرهنگی بود و چون انبارهای موزهء ایران باستان از زمان پهلوی اول پر شده بود و گنجایش پذیرفتن آثار باستانی مکشوفهء جدید را نداشت، و از طرفی اختلاس ها و دزدی های کلان و مشروع (!)، بودجه ای برای ساخت انبار و خزانه نگهداری آثار باستانی را نداشت، دوربین های حفاظتی را رو به آسمان کردند و سرگرم تخلیهء موزه شدند!

          موجودی خلاق، بنام «راز بقایی»(!) هم، با این ابتکار ساده، توانست ششصد هزار شیئی باستانی را از موزه ملی خارج کرده و، بدون خرج تراشی برای دولت، گنجایش انبارهای موزه را افزایش دهد!

بازگشت به خانه